خاطره ای از شهید علی چیت سازان

امام زمان

کم توقع بود . اگر چیزی هم برایش نمی خریدیم ، حرفی نمی زند . نوروز آن سال که رسیده بود ، پدرش رفت و یک جفت کفش نو برایش خرید . روز دوم فروردین ، قرار شد برویم " دید و بازدید" . تا خانواده شال و کلاه کردند ، علی غیبش زد . نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد . به جای کفش، دمپایی پاش بود. گفتم: مادر، کفشات کو؟! گفت: " بچۀ سرایدار مدرسه مون، کفش نداشت، زمستان را با دمپایی ها سر کرده بود " .

با اینکه دوازده سال بیشتر نداشت، همیشه به یاد فقرا و بچه یتیم ها بود .

(خاطره ای از شهید علی چیت سازان )

کتابچه آرامش بهاری (طرح نوروز 92 )



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی